Sunday, September 23, 2012

اعتراض عبد الستار دوشوکی به نقش تخریبی بهرام مشیری در اتحاد ملی




آقای عبد الستار دوشوکی  از فعالین سیاسی بلوچ،  در نوشته ای اعتراضی  با فرنام "  اندر باب مخالفان منشور شورای ملی و جنگ احتمالی" که در برخی سایت های خبری از جمله پارس دیلی نیوز منتشر شد، خطرات جنگ و لزوم همبستگی  را گوش زد کرد و در بخشی از نامه بدون نام بردن از بهرام مشیری به نقش تخریبی او در اتحاد ملی ایرانیان اعتراض کرد. به نظر می رسد دلیل حمله بهرام مشیری به شورای ملی، امضا شاهزاده رضا پهلوی در پشتیبانی از شورای ملی بوده است. مشیری که با هر حرکتی که نام رضا پهلوی در آن باشد مخالفت می نماید در این روز ها برای ابوالحسن بنی صدر تبلیغ سیاسی می کند. بخشی از نامه عبد الستار دوشوکی در اعتراض به مشیری  :

 "یکی دیگر از فرهیختگان میکروفون به دهان نیز طبق روال همیشگی استبداد حاکم را رها کرده و به استبداد سابق تاخته است که یا ایها الناس از خواب گران بیدار شوید و خطر استبداد سابق را دریابید و برای مقابله با آن بسیج شوید. این دانشمند بینا طرفداران نظام پادشاهی پارلمانی را با پیروان هیتلر و نازی های آلمان مقایسه کرده. وی مدعی شده است که عده ای فرصت طلب غیر سیاسی که ترکیبی از تجزیه طلبان و استبدادیون سابق می باشند بوی آتش کباب جنگ به مشامشان خورده است و برای تجزیه ایران و بازگشت استبداد سابق طرح ریزی می کنند. حقیقت این است که همه جریانات قومی امضاء کننده منشور شورای ملی شناخته شده هستند و همه آنها به تمامیت ارضی ایران التزام دارند. هیچکدام از آنها عضو مجموعه های جدایی طلب و حتی عضو کنگره ملیت های ایران فدارل نیستند. وانگهی در بندهای متعدد منشور پیشنهادی برای تشکیل شورای ملی بصراحت بر حفظ تمامیت ارضی و یکپارچگی و همبستگی ملی ایرانیان و "ملت یگانه ایران" بارها تاکید شده است. حال این تاریخدان برجسته از کجا کشف راز کرده و بقول مقاله فراهانی با یک کرشمه دو کار کرده اند، خود اتهامی است بغایت پیچیده در کذبیت خویش و در حین حال بسیار حزن انگیز! "

منبع 


Saturday, September 22, 2012

چگونه با اندرزهای استاد بهرام مشیری از قطارهواداران شاهزاده رضا پهلوی پیاده شدم

















راستش چند سال برنامه های استاد مشیری را دنبال می کردم و از شاهنامه خوانی و تاریخ طبری خواندنشان لذت می بردم اما هر گاه ایشان از پادشاهان پهلوی و رضا پهلوی انتقاد می کرد دلخور می شدم و گمان می کردم یک جانبه برخورد می کند. هنگامی که ایشان می گفت مدرنیته را ناصر الدین شاه قاجار به ایران آورد نه رضا شاه یا مثلا اینکه پادشاه با حشم و خدم ایران ناصر الدین شاه بود خیلی تعجب می کردم. هنگامی که ایشان می گفت هنرمندان در دوره پهلوی بویژه خوانندگان در تهی دستی زندگی می کردند یا از آسیب هایی که در دوران پهلوی به هنر و ورزش ایران زده شد سخن می گفتند خشمگین می شدم 
 اما در دوهفته گذشته دو پیشامد دیدگاهم  را کاملا دگرگون کرد. در پیشامد نخست آقای مشیری در یکی از برنامه ها منشور ملی را از آقای بنی صدر خواندند که بسیار زیبا و دل نشین بود. درباره آقای بنی صدر بویژه در سایت خبریشان پژوهیدم و دیدم برای تمام رخدادهای  بدی که در دوره ریاست شورای انقلاب و ریاست جمهوری شان افتاده یک سند یا کاغذ اسکن کرده دارد که بی گناهی کامل ایشان را ثابت می کند. به این نتیجه رسیدم همانگونه که استاد مشیری گفته بود آقای بنی صدر فرد بسیار بسیار شریفی است. گرچه بعدا معلوم شد که آن منشور مال بنی صدر نبوده و ایشان با رعایت تمامی موازین کپی کاری آن را در سایت خود که انقلاب اسلامی نام دارد گذشته بود و آقا جلال ( جلال آل احمد) نیز بدون مطالعه آن را زیراکس کرده، به دست استاد مشیری داده بود، اما فرقی نمی کند جان سخن مهم است که بسیار شیرین بود. پیشامد دوم این بود که یک شورای قلابی به نام شورای ملی منشوری بیرون داد و استاد مشیری با قاطعیتی مثال نزدنی تمام سازمانها و افراد و گروه هایی که آن را امضا کرده بودند اوپزیسیون های قلابی نامید. در این باره نیز پژوهیدم مثلا گروهی به نام کمپین سفارت سبز منشور را امضا کرده بود. اینجانب هر چه به دنبال سفارتخانه آنها گشتم روزبروز ناامید تر شدم زیرا فهمیدم که این افراد در حال حاضر در هیچ سفارتخانه ای کار نمی کنند. هواداران آیت الله بروجردی گروه دیگری بود اما فهمیدم در بروجرد همچین آیت الهی زندگی نمی کند  و کلا گروهی ساختگی است. گروه دیگر حزب پان ایرانیست برون مرزی بود . خب اگر کسی پان ایرانیست هست چرا در برون مرز است؟ درباره دیگر گروه ها و افراد نیز به نتیجه ای مشابه رسیدم.  افراد  بی طرفداری مانند رضا پهلوی و مادرش نیز امضاء کرده بودند. سپس به این نتیجه رسیدم که استاد مشیری حتا آن چیزهای بدور ازاندیشه مانند ادرار کردن رضا پهلوی بر روی سر مشاور کنونی اش در کودکی ، یا حمل هندمندان قاطی آجر به جشن هنر شیراز در دوران شاه را نیز درست می گفته است. بگمانم آن برنامه ای که به تریتا پارسی می گفت خانم تریتا پارسی نیز دسیسه تلویزیون سلطنت طلب و استبدادی پارس بود که بر روی تصویر استاد مشیری صدا گذاری کرده بودند تا وجهه ایشان را خراب کنند. حال می فهمم که هر آنچه پدران و مادرانمان درباره دوران پهلوی گفته بودند اشتباه بوده است
 به هر روی همانگونه که استاد بدرستی تشخیص دادند بنی صدر بهترین شانس ما برای رسیدن  به دموکراسی است . آقای بنی صدر  با ۳۰ سال پاسبانی از انقلاب اسلامی در هجرت آن هم در قلب بزرگترین جمهوری لائیک اروپا یعنی فرانسه توانمندی سیاسی خود را به همگان ثابت کرده است و یک اوپوزیسیون واقعی است. ایشان سابقه مبارزه با رژیم پهلوی و آخرین نخست وزیر حکومت پهلوی، دکتر شاپور بختیار، را در پرونده خود دارد. همچنین در یکی از محله های همدان هواداران بسیار دارد. اینجانب نیز شکل گیری  اتحاد اوپوزیسیونی آقایان مشیری  و بنی صدر را به فال نیک می گیرم و از تشخیص درست و بجای استاد مشیری در وضیعت حساس کشور کمال سپاسگزاری را دارم و  امیدوارم هر چه زود تر به آزادی و دموکراسی برسیم و پیشنهادم به هواداران رضا پهلوی و جمهوری خواهان سکولار و احزاب چپ و دیگر گرایش های سیاسی  این است که به این اوپزیسیون نیرومند و واقعی بپیوندند

Wednesday, September 19, 2012

آرزوی رضا شاه





خدا عمر بدهد این مملکت جذاب و عزیز را چنان آباد کنم که حتا خائنان راحت طلب و سست عنصر و عیاش هم آن را ترک نگویند و خارجه را بر آن ترجیح ندهند