اصغر حاج سید جوادی در سن ۹۴ سالگی در گذشت و پس از ورود به جهان آخرت پدر جد ملی- مذهبی ها, سلمان فارسی, به استقبال او آمد
سلمان فارسی: اصغر سلام, خوش آمدی بیا بریم
حاج سید جوادی: سلام سلمان, کجا بریم؟
سلمان فارسی: بریم بخش جوان مرگ شده ها. همه ی ملی- مذهبی ها اون جا جمع شدیم, مهدی بازرگان, یدالله سحابی و احمد برادرت و ابراهیم یزدی هم هستند
حاج سید جوادی: امام خمینی هم اونجا هست ؟
سلمان فارسی: نه ! اون با عمر و بقیه سران اسلام می شینه. جاشون از ما موالی های فرهنگی جداست. اصغر شنیدم انقلاب کردید
حاج سید جوادی: آره رژیم پهلوی را انداختیم به جاش جمهوری اسلامی آوردیم
سلمان فارسی: خوب کردید ما هم حکومت ساسانی را انداختیم به جاش اسلام آوردیم. شما هم غنیمت ها را فرستادید مدینه؟
حاج سید جوادی: نه! دیگه مدینه از مد افتاده غنیمت های اسلام را این روزها می فرستند کانادا و سوییس. چرا حکومت ساسانی را انداختید؟
سلمان فارسی: چون به بچه ی یک کفشگر اجازه تحصیل نمی دادند
حاج سید جوادی: بعد از فتح ایران بچه ی کفشگر را فرستادید مدرسه؟
سلمان فارسی: نه! باباش را کشتیم, خواهر و مادرش را در بازار فروختیم و خودش را را هم به غلامی بردیم تا دیگه هوس درس خواندن به سرش نزنه. شما برای چی انقلاب کردید؟
حاج سید جوادی: برای این که امام بیاید و دیگر هیچ کسی دروغ نگوید و به در خانه ها قفل نزند
سلمان فارسی: بعد که امام آمد دیگه دروغ نگفتید؟
حاج سید جوادی: تا همین چند لحظه پیش که عزراییل به سراغم آمد هر چی سعی کردم نتونستم راست بگم
سلمان فارسی: به در خانه ها قفل نزدید؟
حاج سید جوادی: من که خودم فرار کردم رفتم پاریس اما شنیدم تو ایران قفل خونه و ماشین از پر فروش ترین کالاهای روز است. تجربه فرمانداری تیسفون چطور بود؟
سلمان فارسی: با تدبیر و امید پایتخت هزار ساله امپریالیسم جهانی آن زمان را چند ساله خالی از سکنه کردیم که جز نامی از از آن باقی نماند
حاج سید جوادی: ما خدمت بزرگی به اسلام کردیم و دو تا از امپریالیستی ترین حکومت های ایران را برانداختیم و به جاش برای مردم ایران اسلام آوردیم و توشه ی آخرت جمع کردیم. گور بابای ایران
